شاید لازم باشد قبل از پرداختن به موضوع اصلی این مطلب، تعریف سادهای از این مدل فروش داشته باشم. فروش B2B یا Business to Business زمانی رخ میدهد که مصرفکنندهی نهایی کالا یا خدمات، مشتری شما نباشد. البته تعریف آکادمیک این مدل فروش، اشاره به تعاملات کسب و کارها با هم دارد، یعنی زمانی که مشتری شما یک شخص حقیقی (صنفی) و یا حقوقی (شرکت) باشد. این مدل فروش خصوصا در بازار ایران ساز و کار پیچیدهای دارد و مشخصهی اصلی این ساز و کار تسویهی سفارشات به صورت مدتدار (با تاخیر زمانی قابل توجه نسبت به زمان دریافت محصول) و از طریق چک است.
فرزان بالکانی 10 شهریور
سی عادت حرفهایها
از روزی که برای اولین بار با یک دستگاه کامپیوتر کار کردم تا همین امروز، با آدمهای حرفهای بسیاری آشنا شدهام که بعضی از آنها به شکلی با کامپیوتر سر و کار داشتند. وقتی افتخار آشنایی و کار با این افراد را داشتهباشید، گاه و بیگاه نصیحتهای کوتاه و مختصری میشنوید که میتواند چند سال شما را از دیگران در حرفهتان جلو بیندازد، حتی نگاه کردن و دقت روی رفتار و سبک زندگی این افراد، درسهای بسیاری به شما میآموزد. من به این درسها «رفتار حرفهای» میگویم.
از بچگی هم به کامپیوتر علاقه داشتم و هم از دیدن فیلمهای بروسلی و جکی چان لذت میبردم. در هر دو، مهارت و تسلط و توانایی وجود داشت. دانشآموز راهنمایی که بودم با تایپ کردن از روی یک دفترچه راهنمای Commodore Plus/4 و تغییر مقادیر و شلنگ تخته انداختن سعی کردم برنامه بنویسم. اما هنر رزمی را به لطف دوست قدیمیام بابک، در بیست و چند سالگی شروع کردم. سبکی که یاد میگرفتم کوک سول وان، یک هنر رزمی کرهای قدیمی بود، چیزی شبیه کونگ فوی چینی. تا امروز علاقهام به هیچکدام کمتر نشده است. دریای دانشی پشت هر کدام است که اگر همهی عمر هم صرفشان کنم باز هم چیز جدیدی برای یادگرفتن وجود خواهد داشت.
قبلاً از قول شخص معروفی خوانده بودم که برنامهنویسها میتوانند هر چیزی را راحت یاد بگیرند. تا حدود زیادی با این گفته موافقم چرا که ما الگوها را راحتتر تشخیص میدهیم و عاشق خلاقیت و ماجراجوییهای کوچک در حین پیروی از مجموعهای از قواعد هستیم. همینطور وقتی با گیر و گورهای یک سیستم، محکم به دیوار میخوریم باز هم مصمم هستیم راه حلی برایش پیدا کنیم.
کیوان رشادیپور 23 مرداد
مستندسازی فنی در اجایل
از مستندسازی متنفرم. تا همین چندوقت پیش تجربههایم در مستندسازی محدود میشد به تکالیف دانشگاهی. در آن تکالیف ما را مجبور میکردند تا برای برنامههایمان مستندسازی کنیم. من همیشه در پایان کار چند خط اطلاعات بهدردنخور مینوشتم و همراه برنامههایم میفرستادم. با شروع کار در سارینا برای آنکه از عهدهی مسئولیتهای جدید بربیایم، رجوع به یکی دو مستند حسابی کارم را راه انداخت. بعد از آن بود که سعی کردم بر نفرتم به مستندسازی غلبه کنم و ببینم چطور میتوانم خودم هم مستنداتی اینچنینی بنویسم. میدانم که نفرتم زیادهروی است و شاید دلیلش تکالیف اجباری دانشگاه باشد اما تا آنجا که میدانم فقط من نیستم که مستندسازی را دوست ندارم. اکثر برنامهنویسها همینطورند بهخصوص اگر در گروهی باشند که پروژهها با رویکرد اجایل و اسکرام انجام میشوند. این تمایل البته غیرمنطقی هم نیست. در بیانیهی توسعهی نرمافزار چابک هم آمده که نرمافزاری که کار میکند از مستندسازی جامع بهتر است؛ اما آیا این بهتر بودن به این معنا است که دور مستندسازی را کاملاً خط بکشیم؟ مسلماً نه اما برای مستندسازی باید چهکار کنیم؟ بگذارید بهتر بپرسم: چرا، چهوقت، چهچیز را، چقدر و چگونه مستندسازی کنیم؟ پاسخ به این پنج سوال تا حد زیادی بستگی به ویژگیها، کار و تیم شما دارد. برای آنکه این عوامل را در نظر بگیریم، در ادامه سعی میکنم این پنج سوال را به سوالهای بیشتر و واضحتر بشکنم. فرض بر این است که از اجایل استفاده میکنیم و همچنین اینجا منظور از مستندسازی، قسمت فنی است که مخاطبش توسعهدهنده است و شامل مستندهای راهنما برای کاربران نرمافزار و نیز مستندهای بازاریابی نمیشود.
هنگام خرید از فروشگاههای اینترنتی، کاربران محصول مورد نظر خود را جستجو و گاهی آن را با محصولات مشابه مقایسه میکنند. مدیران محتوا باید شرایطی را فراهم آورند تا نتیجهی این جستجو و مقایسه، دقیقتر و روند انتخاب و تصمیمگیری خرید محصول آسانتر شود. انجام این کار خیلی پیچیده نیست، باید بدانید چگونه مجموعه ویژگیهای محصولات را مدیریت کنید.
در ادامهی این مطلب قصد دارم به بررسی تفاوت بین ایجاد یک مجموعه ویژگی جدید و استفاده از مجموعه ویژگیهای پیشفرض در مجنتو بپردازم.
من PHP بلدم، حالا چی؟
PHP زبان محبوبی است و خیلی از ما آن را بلدیم. اما باید یادمان باشد که PHP یک زبان برنامهنویسی در میان صدها زبان برنامهنویسی دیگر است. ذهنتان را نبندید. همیشه چیزی برای یاد گرفتن هست. اگر میتوانید سراغ زبان دیگری هم بروید. برای ویندوز .NET خوب است و برای فارغ از محیطها، Ruby. یاد گرفتن زبانهای دیگر این مزیت را دارد که متوجه میشوید زبان فعلیتان چه مزیتها و محدودیتهایی دارد. اگر حال و حوصلهی یاد گرفتن زبان جدید را ندارید (چرا نباید داشته باشید؟) فریمورکهای زبان خودتان را بشناسید و یادشان بگیرید. زمان توسعهی کارتان خیلی پایین میآید.